فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

نازنین دخترم فاطمه

زرین دشت

خونه ی باباجون قبل از حرکت(١٨مهر)     امروز 18 مهر تصمیم گرفتیم همراه باباجون ومامان جون بریم زرین دشت. جایی که آسمان آبی اش همانند تو پاک رودخانه اش مانند تو زلال و باغ هایش مثل تو سرسبزه با نشاطند                         ...
18 مهر 1392

مهرت افزون پاییزت خجسته

مهرت افزون پاییزت خجسته       عسلم هوا تقریبا  پاییزی شده ، چه بوی قشنگی گرفته آسمون ، همیشه اول مهرماه حال و هوایی خاص داره ، خاطرات ماه مهر خاطره‌اي قديمي از زندگي گذشته ماست، خاطراتی پر از بوی باران، بوی پاک کن، بوی دفترهای نو،زنگ تفریح، گچ های  رنگی و تخته پاک کن و البته سادگی‌های کودکی ... منو بابا هر سال با آغاز ماه مهر و بازگشایی مدارس، به یاد خاطرات مشترکی از زمان مدرسه خودمان می افتیم. برخی از این خاطرات مشترک هستند؛ مثل خاطره ما از  کیف و کتاب‌هایمان، معلم‌هایمان، یا مداد و پاک کن و لوازم تحریرمان.  بگذار تورا هم در این خاطرات غبارگرفته م...
2 مهر 1392

سلام بر مهر

سلام بر مهر پیچکم !حالا دیگر از نوزادی  فاصله گرفته ای و هم لبخندهایت و هم گریه هات کمی بزرگونه ترشده گرمای تابستان سپری شده و جای خودش را به خنکای  پاییز داده و برگ درختان رفته رفته زردی را حس میکنند.مامان جون میگن: بچه ها در سن تو ،درمقابل سرما بسیار آسیب پذیرند وباید بیشتر مواظبت باشیم. دلم زود زود برای لبخندهایت تنگ می شود وحتی گریه های گاه بی گاهت را دوست دارم .           ...
1 مهر 1392
1